حدیث روز {266}

«شیطان، رهبر خوارج»

قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى الْخَوَارِجِ یَوْمَ النَّهْرَوَانِ فَقَالَ: «بُوْساً لَکُمْ لَقَدْ ضَرَّکُمْ مَنْ غَرَّکُمْ، فَقِیلَ لَهُ: مَنْ غَرَّهُمْ یَا أَمِیرَالْمُوْمِنِینَ؟ فَقَالَ (علیه السلام): الشَّیْطَانُ الْمُضِلُّ وَ الْاَنْفُسُ الْاَمَّارَةُ بِالسُّوءِ، غَرَّتْهُمْ بِالْاَمَانِیِّ، وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعَاصِی وَ وَعَدَتْهُمُ الْاِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ النَّارَ».1 نقل شده که حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در روز جنگ نهروان هنگامى که از […]

قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى الْخَوَارِجِ یَوْمَ النَّهْرَوَانِ فَقَالَ: «بُوْساً لَکُمْ لَقَدْ ضَرَّکُمْ مَنْ غَرَّکُمْ، فَقِیلَ لَهُ: مَنْ غَرَّهُمْ یَا أَمِیرَالْمُوْمِنِینَ؟ فَقَالَ (علیه السلام): الشَّیْطَانُ الْمُضِلُّ وَ الْاَنْفُسُ الْاَمَّارَةُ بِالسُّوءِ، غَرَّتْهُمْ بِالْاَمَانِیِّ، وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعَاصِی وَ وَعَدَتْهُمُ الْاِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ النَّارَ».1

نقل شده که حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در روز جنگ نهروان هنگامى که از کنار کشتگان خوارج مى‎گذشتند، فرمودند: بدا به‎حال شما، به‎یقین کسى که شما را فریب داد، به‎شما ضرر زد. به امام (علیه السلام) عرض کردند: اى امیرمؤمنان! چه کسى آن‏ها را فریب داد؟ امام (علیه السلام) فرمودند: شیطان گمراه کننده و نفس امر کننده به سوء و بدی آن‎ها را به‎وسیله آرزوها فریفته و راه گناه را بر آنان گشودند، نوید پیروزى به آن‎ها داده و آنان را به‎سرعت به‌جهنم فرستادند».

پیدایش فرقه «خوارج» که به‎ظاهر در جنگ «صفّین» شکل گرفت، زخم تازه‎اى برپیکر جامعه اسلامى بود. این گروه متعصب و پرخاش‏گر که نقاب تقوا و دین‏دارى بر چهره داشت، با عقاید و باورهاى عجیب و دور از منطق خود، همواره براى حکومت نوپاى امام على (علیه‏السلام) دردسر ساز بودند و با فتنه‏انگیزى‏هاى پى‏درپى، مشکلات زیادى برسر راه حاکمیتِ اسلام پدید آوردند. از این‎رو امام (علیه‏السلام) که آن‏ها را مردمى کم‎عقل و آلت دست شیطان مى‏دانستند، در مراحل مختلف، برخوردهاى متفاوتى با آنان داشتند و ضمن بیان نظر صریح اسلام در باره حکمیت و برخى مسایل دیگر، توانستند گروهى بى‎غرض از این بى‌خردان را از سراشیبى سقوط نجات داده و در نصیحتی جامع به آن‎ها اکثریتشان را از خواب غفلت بیدار کردند؛ به‎گونه‎ای که به‎سوى امام (علیه السلام) بازگشتند، ولى دسته‏اى دیگر که هم‏چنان بر لجاجت و عصیان خود اصرار مى‎ورزیدند، به‎استثناى چند نفر انگشت شمار در جنگ نهروان در نبردى سخت با سپاهیان اسلام، به‎هلاکت رسیدند که گفتار فوق را امام (علیه السلام) زمانى که با یاران خود از کنار کشته‎هاى آن‎ها مى‎گذشتند، فرمودند. اما باقى‎ماندگان این گروه با هم‎فکرى هم‎دستان خویش، توطئه قتل امیر مؤمنان (علیه‏السلام) را پى‎ریزى کردند و متأسفانه دراین توطئه شوم موفق شدند.

یکی از نکاتی که در این حدیث آمده، سؤال بعضى از حاضران از امام (علیه السلام) است که چه کسى آن‎ها را فریب داد؟ امام فرمودند: شیطان و نفس اماره. انسان دو دشمن فریب‎کار دارد: یکى شیطان از برون و دیگری نفس اماره از درون. قرآن مجید مى‎فرماید: «البته او (شیطان)، بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل مى‎کنند، تسلطى ندارد * تسلط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده‎اند و آن‎ها که به او (خدا) شرک مى‎ورزند (و به‎فرمان شیطان گردن مى‎نهند)».2

سپس امام (علیه السلام) به راه‎های نفوذ نفس اماره و شیطان در وجود انسان اشاره کرده و مى‎فرمایند: آن‎ها به‎گمان این‎که بر امیرمؤمنان و عموم مسلمانان پیروز مى‌شوند و حکومتى بر اساس هواى نفس خود تشکیل مى‌دهند، به‎مخالفت با امام و پیشواى خود برخاسته و مانند بسیارى از گنه‎کاران که استفاده از وسایل نامشروع را براى رسیدن به خواسته‎هاى خود مجاز مى‎شمرند، به انواع معاصى دست زده و شیطان و نفس اماره پیوسته به آن‎ها وعده پیروزى مى‎داد. ولى هیچ‎کدام از خواسته‎هاى آن‎ها تحقق نیافت و سرانجام، پیروى از شیطان و نفس اماره آن‎ها را به قهر و غضب الهى گرفتار و روانه جهنم ساخت. این گروه که زمام اختیار خود را به‏دست شیطان و هواى نفس سپرده بودند، به‎ظاهر به عبادات و قرائت قرآن اهمیت بسیار مى‎دادند، ولى از ریختن خون بى‎گناهان و فساد در میان مسلمین هیچ اِبایی نداشتند و با همین تفکرات واهى به این‎جا رسیدند که قتل امیرمؤمنان على (علیه السلام) را از واجبات شمرده و سرانجام آن‎حضرت را شهید کردند. در تاریخ اسلام کمتر جمعیتى به حماقت و گمراهى خوارج دیده شده است، البته وهابى‎هاى امروز نیز از بعضى جهات بى‎شباهت به آن‎ها نیستند.

****************

  1. شریف الرضى، محمد بن حسین‏، نهج البلاغه، محقق / مصحح: فیض الإسلام‏، سید علی نقی، ص 532، ناشر: هجرت‏، چاپ اول، قم‏، 1414 ق.
  2. نحل، آیه 99 و 100. یروت، 1403 ق.