روزجهانی مدیر!

دیروز روز جهانی مدیر بود. البته داستان مدیریت و عزل و نصب مدیران ( با خدمات مشاوره ای) در همه کشور های دنیا امری رایج و مرسوم است و در کشور ما نیز این اتفاق در مورد مدیران رخ می دهد البته با اندکی دخل و تصرف! به عنوان مثال در دنیا موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود؛

دیروز روز جهانی مدیر بود. البته داستان مدیریت و عزل و نصب مدیران ( با خدمات مشاوره ای) در همه کشور های دنیا امری رایج و مرسوم است و در کشور ما نیز این اتفاق در مورد مدیران رخ می دهد البته با اندکی دخل و تصرف! به عنوان مثال در دنیا موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود؛ اما اینجا موفقیت مدیر سنجیده نمی شود، بلکه خود مدیر بودن نشانه موفقیت است و پر واضح است که برای مدیر شدن باید سیم تان وصل شود. در آن صورت دیگر هیچ چیز جلودار شما نیست.

مثلاً در ولایت ما مدیری که برای تجدید وضو چند دقیقه ای اطاق خویش را ترک نمود بعد از مراجعه به دفتر کار خود، مشاهده نمود فردی روی صندلی ایشان جلوس نموده است. وقتی علت را جویا شد انکشف که ایشان مدیر جدید این مجموعه هستند و در آن لحظه تنها کاری که به ذهن مدیر قدیمی رسید این بود که از مدیر جدید بخواهد که چند لحظه ای از روی صندلی بلند شود تا ایشان بتواند لااقل کتش را از روی دسته صندلی بردارد!  یا مدیر داریم که چنان به رویکرد آویزان شدن خو گرفته که روی هر « الغرِيقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش» را سفید کرده است.

البته در زمان گذشته هم این عزل و نصب ها وجود داشت و قدمت این ماجرا به سده های قبل باز می گردد. در آن ایام مدیران با وجود مجهز بودن به تشکیلات و ابزاری نظیر گرز و سنان و کلاه خود و سایر تجهیزات ایمنی، باز هم مجبور به ترک صحنه بودند که اسناد منظوم آن در همین شاهنامه خودمان موجود است:

« برفتند با گرزهای گران . . .

مدیران یکایک چو شیر ژیان»

و یا «چو نیمی گذشت از شب دیریاز . . .

مدیران به رفتن گرفتند ساز»

و باقی ماجرا…

هر چند در کشور ما مورد اعتماد بودن برای کسب تصدی مدیریت کفایت است ولی با عنایات به تجارب حقیر در بسیاری از علوم ارضی و سماوی و بحری نکاتی را با استحضار می رسانیم و مطلب مان با چند رهنمود فلک فرسا و مدبرانه آذین می بندیم:

الف) توجه به مدرک و تخصص: همانطور که در بالا اشارت رفت و همه نیک می دانیم در امر تصدی مدیریت، مورد اعتماد بودن کافی است. ولی ترا به خدا پست هایی را انتخاب کنید که در آن به اندازه یک قاشق مربا خوری یا بیشتر تخصص هم داشته باشید و یا دست کم از جلوی اداره مزبور چند باری رد شده باشید!

ب) نگه داشتن حرمت کلنگ و قیچی: هر چند ما از کاربرد گرز و سنان مدیران در ازمنه دور اطلاع چندانی نداریم ولی آنچه عیان است این که «قیچی» و «کلنگ» از ابزارهای اصلی و کاربردی مدیریت نوین محسوب می شوند. فقط به خاطر داشته باشید در زمان کلنگ زنی یا افتتاح پروژه ها کمی هم از مختصات فنی و مشخصات ظاهری طرح ها سوال کنید تا هر طرحی بی خود و بی جهت کلنگ زنی یا افتتاح نشود. چون گاهی اوقات یک طرح چند بار کلنگ می خورد یا چندین بار افتتاح میشود. با این وجود در جریان باشید «پیش افتتاح»، «افتتاح مقدماتی»، « افتتاح رسمی» و « افتتاح تکمیلی» و « افتتاح فاز های بعدی» از مختصات و ویژگی های یک طرح خوب و ماندگار است!

پ) ادامه تحصیل: انسان هیچگاه از کسب علم و ادامه تحصیل بی نیاز نخواهد بود و به قولی ز گهواره تا گور مدرک بجوی! اما از آنجا که حادثه خبر نمی کند، بهتر است از همین حالا در یکی از این دانشگاه هایی که به قول آقای احمدی نژاد «دکترای جدی جدی» می دهند، ثبت نام کنید تا در صورت نیاز، ادامه تحصیل را مانع اصلی خدمت رسانی به خلق در این مقطع زمانی اعلام کنید! البته تصدی پست های مدیریتی نیز بهترین انگیزه و بهانه برای ادامه تحصیل است و توصیه می شود دوستان قدر این ایام طلایی را بدانند!