وجه اشتراک وام ازدواج و مهریه!

مراسم عروسی و ازدواج را می توان یکی از قدیمی ترین مراسم نوع بشر در جامعه قلمداد کرد که در همه جای دنیا مرسوم است. حالا این که در گذشته مراسم عروسی چطور برگزار می شد و آیا برای انجام آن نیاز به دریافت وام از در و همسایه و یا رزرو غار بود یا نه اطلاعات مشخصی در دست نیست. از نوع جهیزیه عروس یا میزان مهریه و شیربها و ... هم هیچ کس خبر ندارد. ولی بر اساس شواهد و اسناد مستدل، بزن و بکوب و حرکات موزون فصل مشترک تمام مراسمات عروسی بوده و هست. چنان که جناب مولوی فرموده:

مراسم عروسی و ازدواج را می توان یکی از قدیمی ترین مراسم نوع بشر در جامعه قلمداد کرد که در همه جای دنیا مرسوم است. حالا این که در گذشته مراسم عروسی چطور برگزار می شد و آیا برای انجام آن نیاز به دریافت وام از در و همسایه و یا رزرو غار بود یا نه اطلاعات مشخصی در دست نیست. از نوع جهیزیه عروس یا میزان مهریه و شیربها و … هم هیچ کس خبر ندارد. ولی بر اساس شواهد و اسناد مستدل، بزن و بکوب و حرکات موزون فصل مشترک تمام مراسمات عروسی بوده و هست. چنان که جناب مولوی فرموده:

« سماع آن جا بکن کان جا عروسیست» و الی آخر…

هر چند فرایند یا پروسه مراسم عروسی در طول گذر زمان دچار تغییرات اساسی شده است و عده ای در یک مسابقه بی سابقه در حال برهم زدن قواعد بازی هستند، اما چیزی که بیشتر از سایر موارد به چشم می آید و کانون توجهات شده است، گره خوردن مقوله ازدواج به برخی آیتم های دولتی و غیر دولتی است. طرف شرارت از سر و رویش می بارد، سابقه اش در زندان از سر نگهبان زندان بیشتر است و به اندازه یک جزوه دانشگاهی روی بدنش خالکوبی دارد، اما خانواده اش معتقدند زن بگیره خوب می شه!  یا این که اگر خلق الله کار نداشته باشند، کسی به آنها زن نمی دهد و اگر عقد نامه نداشته باشد، به آنها وام نمی دهند!  البته این ماجرای وام ازدواج خودش مثنوی هفتاد بند کاغذ هشتاد گرمی است. راستش را بخواهید دوره ما وام ازدواج 200هزار تومان بود که گرفتن این وام کار حضرت فیل بود. یادش به خیر … اولین بانکی که حقیر برای دریافت وام ازدواج مراجعه کردم رئیس بانک بدون این که سرش را بالا بگیرد و ببیند ما آهوی کدام خیار زار هستیم با آن صدای مخملی اش گفت: اعتبار برای وام ازدواج نداریم! البته این پاسخ مسئولان اکثر بانک های شهر بود تا این که رئیس یکی از بانک ها آشنا در آمد و گفت:« اعتبار ما برای وام ازدواج محدود است و ما هر ماه به یک نفر وام می دهیم.» ما هم خوشحال شدیم و از او خواستیم اسم ما را هم در لیست ثبت کند. اما وقتی تعداد نفرات لیست را پرسیدیم: گفت: 150 نفر قبل از شما ثبت نام کرده اند! رئیس یکی دیگر از بانک ها نیز با قاطعیت گفت: «چون فرهنگی هستی بعد از عید بیا حتماً بهت وام می دم.» البته ایشان اواخر زمستان همان سال بازنشسته شد و متوجه شدیم بنده خدا دم رفتن دل هیچکس را نشکسته و به نصف مردم شهر قول اعطای وام داده بود!

در واقع وام ازدواج آن دوران چیزی شبیه مهریه بود و دادن و گرفتن آن چندان مرسوم نبود! اما ظاهراً خدا را شکر در سال های اخیر رویکرد بانک ها در قبال اعطای وام ازدواج کمی تغییر کرده است و شنیده ها حاکی از آن است که وام کالاهای ضروری هم می دهند و این مبالغ آنقدری دندان گیر هست که ازدواج های صوری هم برای گرفتن آن ها در نقاطی ثبت شده است! راجع به ازدواج ها و طلاق های صوری باز هم خواهیم نوشت.