اعظم ملایی: سناریوهای احتمالی درباره جنگ غزه»

محتمل ترین گزینه تدوام «جنگ ترکیبی» علیه اسرائیل است

  دکتر اعظم ملایی، محقق و پژوهشگر روابط بین الملل می گوید: در شرایط فعلی و بر اساس سخنان حسن نصرالله، محتمل ترین سناریوی ممکن قوت گرفتن و تدوام جنگ ترکیبی جبهه مقاومت علیه اسرائیل و هم پیمانانش است که احتمالا به صورت همزمان با سیاست تعامل بیشتر با کشورهای عرب و اسلامی منطقه پیش برده خواهد شد.

  دکتر اعظم ملایی، محقق و پژوهشگر روابط بین الملل می گوید: در شرایط فعلی و بر اساس سخنان حسن نصرالله، محتمل ترین سناریوی ممکن قوت گرفتن و تدوام جنگ ترکیبی جبهه مقاومت علیه اسرائیل و هم پیمانانش است که احتمالا به صورت همزمان با سیاست تعامل بیشتر با کشورهای عرب و اسلامی منطقه پیش برده خواهد شد. اجرای این سناریو سبب می شود تداوم و طولانی شدن جنگ به ضرر اسرائیل تمام شود؛ چرا که هزینه های جنگ و نارضایتی اجتماعی را در سرزمینهای اشغالی افزایش می دهد؛ در نتیجه سبب موافقت مقامات این رژیم با عقب نشینی از غزه و پایان جنگ می گردد. متن گفت وگوی شفقنا با دکتر ملایی را می خوانید:

* با توجه به تحولات مربوط به غزه فکر می کنید آینده این منطقه چه خواهد شد؟ چه سناریوهای محتملی را می توان برشمرد؟

در روزهای اخیر چند اتفاق مهم در جنگ غزه به وقوع پیوسته که می تواند در آینده این جنگ تأثیرگذار باشد؛ نخست شروع جنگ زمینی و ورود نیروهای ارتش رژیم اسرائیل به نوار غزه است که به نظر می رسد با هدف نابودی توان لجستیکی حماس و به طور مشخص تونل های زیرزمینی آن صورت گرفته است. برخی اخبار واصله از وضعیت میدانی غزه حاکی از آن است که با توجه به تجمع تونل های حماس در بخش شمالی و تأمین نیازهای آن از مرز رفح در جنوب، نیروهای ارتش اسرائیل این باریکه را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرده اند و می کوشند با قطع ارتباط این دو بخش و تمرکز بر نابودی تونل ها در قسمت شمالی، توان عملیاتی حماس را از بین ببرند. با این وجود باید گفت به دلیل بی تجربگی نیروهای ارتش اسرائیل در جنگ های شهری و پارتیزانی و ماهیت پیچیده و شبکه ای تونل های حماس، رژیم اسرائیل وارد باتلاقی شده است که هر روز تعداد بیشتری از نیروهای آن را خواهد بلعید و اگر تحول خاصی رخ ندهد، عملا جنگ غزه را به یک جنگ فرسایشی و طولانی مدت تبدیل می کند.

اتفاق مهم دیگر سخنرانی روز جمعه(12 آبان) سید حسن نصرالله، رهبر حزب الله بود که می توانست سرآغاز ورود جبهه مقاومت به جنگ غزه باشد و این جنگ دو طرفه را به یک جنگ منطقه ای و چه بسا جهانی تبدیل کند، اما رهبر حزب الله لبنان با درایت و عقلانیت تلاش کرد ضمن باز گذاشتن مسیر برای هر گونه اقدام جبهه مقاومت، از آغاز رسمی جنگ پرهیز نموده و کشور لبنان و سایر اعضای جبهه مقاومت را وارد یک نبرد بی پایان با اسرائیل و همپیمانان غربی اش نکند. بر اساس این دو تحول عمده باید گفت سناریوهای زیر در جنگ غزه محتمل است:

سناریوی نخست «تداوم جنگ تا نابودی توان عملیاتی حماس» است؛ در صورتی که جامعه جهانی به ویژه کشورهای غربی عزم جدی برای پایان دادن به این جنگ نداشته باشند و بر عکس خواهان یکسره شده این منازعه تاریخی آنهم به نفع اسرائیل باشند و در قبال شمار بالای شهدای غیر نظامی و کودک این جنگ نیز به سکوت یا اظهار تاسف کلامی بسنده کنند، رژیم اسرائیل می تواند به حملات مرگبار خود به نوار غزه ادامه داده و توان لجستیکی و نظامی حماس را تا حد زیادی نابود کند. البته به واسطه ماهیت ایدئولوژیک و شبکه ای گروه حماس و عدم تبعیت آن از یک دولت مستقل، امکان نابودی و یا حتی خلع سلاح کامل این گروه در بلند مدت وجود ندارد، اما با وجود کمکها و حمایتهای مادی و معنوی آمریکا از اسرائیل(تصویب طرح حمایت 14.3 میلیارد دلاری از اسرائیل در مجلس نمایندگان آمریکا) این رژیم می تواند به گونه ای غزه را تخریب کند و حماس را زیر حملات بی امان بگیرد که در کوتاه مدت و حتی میان مدت دیگر شاهد توان عملیاتی این گروه در غرب آسیا (خاورمیانه) نباشیم.

سناریوی دوم می تواند «تحقق راه حل دو کشوری» مد نظر آمریکا و کشورهای غربی باشد. دولت بایدن در شرایطی واپسین سال دوران ریاست جمهوری اش را می گذراند که کارنامه درخشانی در عرصه سیاست خارجی نداشته و بسیار مشتاق است تا از آب گل آلود خاورمیانه به نفع خود ماهی بگیرد و این دستاورد بزرگ چیزی جز تحقق راه حل دو کشوری نیست؛ اما نکته اینجاست که لازمه تحقق این سناریو نیز «نابودی یا تضعیف کامل» حماس است و بنابراین دولت آمریکا ضمن وتوی همه قطعنامه های شورای امنیت که خواهان آتش بس و پایان جنگ در غزه شده اند و رای منفی به قطعنامه مجمع عمومی برای آتش بس در این باریکه، اعلام کرده که دولت جو بایدن به دنبال آتش‌بس در غزه نیست، بلکه فقط از یک «وقفه انسان‌دوستانه» در جنگ حمایت می‌کند. در قالب این سناریو، بعد از کنار زدن حماس از تحولات سیاسی غزه، مذاکرات با تشکیلات خودگردان فلسطین برای تشکیل «کشور مستقل فلسطین» البته در کنار «کشور مستقل اسرائیل»، آغاز می شود.

سناریوی سوم؛ «پایان صبر استراتژیک محور مقاومت و شروع یک جنگ منطقه ای» است. در قالب این سناریو، جبهه مقاومت با مشاهده ادامه حملات ضد بشری اسرائیل به نوار غزه، حمایتهای آمریکا از این رژیم و جدی شدن راه حل دو کشوری که به تداوم حیات اسرائیل می انجامد، به طور مستقیم وارد جنگ می شود و جبهه های جدیدی علیه اسرائیل باز می کند. در مقابل آمریکا(و احتمالا برخی دیگر از کشورهای غربی) و اسرائیل نیز یک ائتلاف نظامی جدید تشکیل می دهند و به نقاط استراتژیک در کشورهای محور مقاومت حمله خواهند کرد و جنگ منطقه ای و چه بسا جهانی پر هزینه با دورنمایی تیره و بی پایان آغاز خواهد شد.

اما سناریوی چهارم که بیشتر از فحوای کلام سید حسن نصرالله برداشت می شود؛ «جنگ ترکیبی غیرمستقیم جبهه مقاومت با اسرائیل و آمریکا» است؛ در قالب این سناریو، اعضای جبهه مقاومت بدون ورود مستقیم به جنگ، با بهره گیری از راهکارهای مختلف که قابل پیگیری و اثبات نباشد، به حمایت از حماس می پردازند و البته بنیه اقتصادی، نظامی و پایگاه اجتماعی دولت نتانیاهو را تضعیف می کنند. حملات سایبری متعدد به تأسیسات زیر بنایی اسرائیل که زندگی معمول را در سرزمین‌های اشغالی دشوار سازد و سبب تقویت احساس نا امنی و نارضایتی های اجتماعی شود، در کنار شکل دادن به جنگ رسانه ای و تخریب وجهه و اعتبار مقامات اسرائیلی در افکار عمومی منطقه و جهان، از جمله راهکارهایی است که در قالب این سناریو قابل انجام است. هر چند تداوم حملات موشکی پراکنده به اسرائیل نیز بخشی از این سناریو است؛ به ویژه که پس از سخنرانی رهبر حزب الله، این گروه استفاده از موشک قدرتمند برکان علیه اسرائیل را نیز آغاز کرده است که بسیار قویتر از موشکهای قبلی است و تا پیش از این تنها توسط حوثی های یمن استفاده می‌شد. این مسأله نشان می دهد وارد کردن ضربات نظامی شدیدتر به اسرائیل نیز بخشی از جنگ ترکیبی جبهه مقاومت علیه این رژیم کودک کش است. تداوم و موفقیت این سناریو می تواند تلفات و هزینه های اسرائیل در این جنگ را بالا ببرد و با کاهش بیش از پیش مشروعیت دولت نتانیاهو، سبب سقوط دولت راستگرای وی گردد.

* نظر به اینکه برخی معتقدند ممکن است جنگ منطقه‌ای در پی حوادث غزه و اسرائیل رخ بدهد اما آیا اساسا منطقه پتانسیل یک درگیری گسترده را دارد یا خیر؟

با توجه به وضعیت موجود، به نظر می رسد این پتانسیل تاحدودی وجود دارد و شدت گرفتن احساسات ضد اسرائیلی ملتهای منطقه که با مشاهده تصاویر حملات این رژیم به بیمارستانها، مدارس و کشته شدن زنان و کودکان بی گناه، هر روز بیشتر تحریک می شود، نیز این آمادگی و احتمال را گسترش می دهد. با این وجود عدم تمایل دولتمردان کشورهای عرب منطقه برای گسترش این جنگ به سطح منطقه ای که می تواند ترمزی در مسیر توسعه اقتصادی آنها باشد، در کنار عقلانیت و تدبیر رهبران محور مقاومت و البته ضعف بنیه اقتصادی و وجود برخی مشکلات اجتماعی- سیاسی درون این کشورها، تاکنون مانع گسترده شدن جنگ در قالب یک جنگ منطقه ای شده است.

* در صورت ورود حزب الله یا انصارالله یمن به درگیری ها ممکن است آمریکایی ها نیز به جنگ ورود کنند یا بخواهند امکانات نظامی بیشتری روانه اسرائیل کنند همانطور که در جنگ اوکراین رخ داده است؟

بله قطعا این اتفاق خواهد افتاد؛ لابی رژیم صهیونیستی در ایالات متحده آمریکا بسیار قدرتمند است؛ از این رو شاهد هستیم که حتی در شرایطی که حزب الله لبنان و حوثی های یمن به طور جدی و رسمی وارد جنگ نشده اند نیز مجلس آمریکا به دنبال تصویب کمکهای مالی و تسلیحاتی به این رژیم است و دولت آمریکا هم از تصویب هر قطعنامه‌ای که بتواند جلوی حملات اسرائیل به نوار غزه را بگیرد، ممانعت می کند، بنابراین پر واضح است که در صورت ورود رسمی جبهه مقاومت به این جنگ، آمریکا و حتی کشورهایی همچون انگلیس، فرانسه و آلمان نیز به حمایت مالی، لجستیکی واحتمالا نظامی از این رژیم روی خواهند آورد و همین امر می تواند جنگ غزه را به جنگ جهانی سوم تبدیل کند.

 

* در مجموع فکر می کنید عاقبت این جنگ چه خواهد شد و با اتفاقات موجود تا کنون روند ادامه جنگ در آینده به چه صورت خواهد بود؟

در شرایط فعلی و بر اساس سخنان نصرالله، محتمل ترین سناریوی ممکن قوت گرفتن و تدوام جنگ ترکیبی جبهه مقاومت علیه اسرائیل و هم پیمانانش است که احتمالا به صورت همزمان با سیاست تعامل بیشتر با کشورهای عرب و اسلامی منطقه پیش برده خواهد شد. اجرای این سناریو سبب می شود تداوم و طولانی شدن جنگ به ضرر اسرائیل تمام شود؛ چرا که هزینه های جنگ و نارضایتی اجتماعی را در سرزمینهای اشغالی افزایش می دهد؛ در نتیجه سبب موافقت مقامات این رژیم با عقب نشینی از غزه و پایان جنگ می گردد.

در صورت عدم موفقیت این سناریو و البته چنانکه در روزها و هفته های آتی تحول جریان ساز خاصی رخ ندهد (که با توجه به سخنرانی سید حسن نصرالله امکان آن وجود دارد)، نحوه پایان این جنگ ویرانگر بر اساس منافع، اهداف و ابتکار عمل قدرت های جهانی و البته توازن قدرت بازیگران منطقه ای رقم خواهد خورد؛ به ویژه با توجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و نیاز دولت بایدن به کارنامه سازی برای خودش، سناریوی «تحقق راه حل دو کشوری» نیز به صورت جدی مطرح خواهد شد. البته این سناریو مطلوب جمهوری اسلامی ایران و سایر اعضای جبهه مقاومت نیست و باید دید در صورت قریب الوقوع شدن این سناریو، جبهه مقاومت چه عکس العملی از خود نشان خواهد داد.

* با توجه به وقوع جنگ غزه و کشتار بیرحمانه اسرائیل علیه ملت عرب فلسطین در غزه آیا ممکن است در آینده عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل تحت شعاع این مسأله قرار بگیرد؟

در کوتاه مدت قطعاً پاسخ مثبت است؛ در حال حاضر جنایات رژیم اسرائیل باعث شده پارلمان بسیاری از کشورهای اسلامی (از جمله الجزایر و کویت) مصوباتی علیه اسرائیل داشته باشند و مجلس کویت به طور خاص، خواستار پیگیری محاکمه نتانیاهو در دادگاههای بین المللی شده است. وزیر امورخارجه کویت نیز در روزهای اخیر به طور رسمی اعلام کرده که دولت این کشور مخالف عادی سازی روابط با اسرائیل است. چنین موضع گیریهایی نشان می دهد دولتها و ملتهای عرب فعلا نفرت فزاینده ای از رژیم اسرائیل پیدا کرده اند و در نتیجه در کوتاه مدت دیگر به دنبال عادی سازی روابط با چنین رژیم کودک کشی نیستند. با این وجود باید گفت متأسفانه حافظه تاریخی ملتها بسیار ضعیف است، در نتیجه ممکن است گذر زمان، فشارهای آمریکا و البته منافع اقتصادی، سبب شود کشورهای عربی در میان مدت و بلند مدت مجدداً به سمت آشتی سیاسی با این رژیم حرکت کنند.