با بازگشت طالبان به قدرت، زنان و دختران بار دیگر به انزوا رفته و از حقوق خود منع شدهاند. حذف زنان از جامعه در حالی رخ داده که رهبران طالبان فرمان ممنوعیت کار برای زنان را در جهت «حفظ عزت و عفت» آنها توصیف کردهاند.
در طول دو دهه گذشته، زنان افغانستان با وجود فشارهای فراوان اجتماعی، برای به دست آوردن حقوق خود مبارزه کرده و در جامعه جایگاهی قانونی کسب کردند. اما با سقوط جمهوریت و برقراری حکومت طالبان، این حقوق از آنها گرفته شده است. بنابراین، زنان و دختران افغانستان در حال حاضر به دنبال بازپسگیری حقوق خود هستند.
«معصومه صابری» مدرس دانشگاه در گفتگو با شفقنا در خصوص تبعات نادیده گرفتن حقوق زنان گفت: زنان نیمی از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند و طالبان با حذف آنها، »مهمترین پتانسیل برای پیشرفت و توسعه « در جوامع را از بین میبرند. علاوه بر این، با حذف زنانی که تربیت کننده نسلهای آینده هستند، فرصت داده نمیشود تا فرزندان خود را به عنوان نخبگان، فعالان و مطالبهگرانی که جامعه را به سمت پیشرفت و توسعه هدایت میکنند، پرورش دهند. این عدم رسیدگی به حقوق زنان، به طور مطلق برای مردان و زنان جامعه، خطرناک و آسیبزاست.
فرهنگ اوغانی یا ایدئولوژی طالبانی؟
پژوهشگر افغانستانی در رابطه با این پرسش که آیا محدودیت زنان از فرهنگ پشتونها نشات میگیرد، پاسخ داد: خیر! بیش از هرچیز، رفتار طالبان ناشی از «ایدئولوژی و نوع نگاه خاص دینی و مذهبی » آنهاست و نه از فرهنگشان.
وی افزود: در خصوص خانه نشینی زنان. اگر مسئله تنها مربوط به فرهنگ بود، در دوره 20 ساله تحولات فرهنگی، باید مقداری تغییر در رفتار آنها حاصل میشد. در این دوره تلاش شد تا مکاتب، معلمان و پزشکان به مناطق محروم، دورافتاده و روستایی نیز بروند و مردم را تشویق به تحصیل کنند. در این دوره، فرهنگ باید به نحوی تغییر میکرد که در یک روند و سیری به سمت اجتماعی شدن پیش میرفت. با این حال، عدم تحقق این ایده، به ما نشان میدهد که مسئله اصلی، مربوط به ایدئولوژی و فکر مذهبی طالبان است.
قانون برای ایجاد برابری
صابری، وظایف اداره طالبان در قبال زنان و دختران کشور را در سه مرحله بیان کرد:
قانون و قانونگذاری
تدوین قوانین غیر تبعیض آمیز
طراحی قانون براساس نظر اکثریت علما
وی گفت: اولین وظیفه حکومت طالبان، «قانونگذاری و تدوین قوانین» برای جامعه است. در عصر حاضر و در میان مردم افغانستان که دارای یک تاریخ کهن هستند، حکومت نمیتواند تنها بر اساس فتاوای یک گروه کوچک و خاص که حتی در تعارض با فتاوای دیگر علمای همان مذهب قرار دارند، مسائل را به صورت سلیقهای به عنوان قانون مطرح کنند. چنین عملی، با توجه به گستردگی جامعه، پذیرفتنی نیست. در این مرحله؛ تفاوتی ندارد که قوانین براساس دین ، دموکراسی و یا سکولاریسم باشد.
این استاد دانشگاه در ادامه اظهار داشت: غیر از اینکه قانون وجود داشته باشد، قانون نباید «تبعیض آمیز» باشد. قانون باید همگانی باشد حتی اگر قانون پیروی از شریعت است، حتی اگر قانون منع تحصیل زنان است، این قانون باید برای همه باشد. جامعه نمی پذیرد که رهبران و مولویان و کسانی که در راس هستند، فرزندانشان در امارات ، قطر، اروپا و آمریکا مشغول تحصیل در دانشگاههای آکادمیک باشند و در داخل افغانستان، قانون منع تحصیل زنان وضع کنند.
وی افزود: مرحله سوم این است که »قانون بر اساس نظرعامه و اکثریت علمای مذاهب« طراحی شود. اگر قرار باشد مذهب حنفی باشد، اکثریت علمای این مذهب باید نظرشان اطلاق شود، نه مفتی و مولویهای خاصی که گاها حتی تحصیلات دینی هم ندارند. امروزه در تمام جوامع جهانی و اسلامی و در کشورهایی که بر مبنای مذهب حنفی قرار دارند، دختران و زنان با آسانی میتوانند به تحصیل بپردازند.
تلاش برای تغییر مغزهای زنگ زده
معصومه صابری در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان طالبان را به پذیرش حقوق زنان ترغیب کرد، بیان کرد: برای این مهم، ابتدا جوامع بینالمللی باید طالبان را «وادار» به تغییر کنند. آنها میتوانند با محدود کردن کمکهای مالی و اقتصادی خود، به طالبان فشار بیاورند. مانند آنچه که در مذاکرات قطر رقم خورد. جامعه بینالمللی میتواند طالبان را در میان مذاکرات و بحثهای مختلف قرار دهد و به شکلی فشار بیاورد که آنها مجبور به تغییر در رفتار و قوانین خود شوند.
وی افزود: اما چگونه میتوان طالبان را ترغیب کرد، به نظر بنده باید بر محورهایی که طالبان بر آنها تاکید دارند، کار شود. طالبان فعلاً در بند هیچ چیز نیست. آنها در بند قانون، جامعه جهانی، قوانین بینالمللی و قانون اساسی گذشته افغانستان نیستند. آنها حتی در بند همسایگانی مثل پاکستان که با آنها گرههای فکری مستحکمی دارد هم نیستند. در حال حاضر طالبان در بحث دین، نوع نگاه حنفی و مذهبی تاکید میکند. از این جهت، شاید بهترین مسیر برای ترغیب طالبان به تعدیل در رفتار با زنان، ورود از همین نگاه باشد. مثلاً، علمای حنفی خودشان ارتباط بگیرند، مناظرات علمی را مطرح کنند، بر اساس مبنای فقه و با نگاه به فقه مقارن و برمبنای فقه حنفی مطالب را تبیین کنند تا طالبان در یک محصوریت قرار بگیرد و سلیقهای بودن نظراتشان بر خودشان و جامعه آشکارتر شود.
جهان در قبال افغانستان مسئول است
صابری در رابطه با وظیفه جامعه جهانی، آنها را مسئول وضعیت فعلی دانسته و میگوید: جامعه جهانی در سال ۲۰۰۱، بدون اینکه ما آنها را دعوت کنیم، وارد افغانستان شدند و بافتها،سنتها و نگاههای فرهنگی مردم را تغییر دادند. این حرکت شتاب زده و تسریع شده، بسیاری از آسیبها را به نهادهای پایه، اصلی و بنیادین وارد کرد. با وجود همه این آسیبها، ما به دلخوشی رهاوردها و نکات مثبت این اتفاقات مینگریم. از جمله حضور فراگیر زنان، بالا رفتن سطح تحصیلات در میان مردان و زنان، ارتباطات و تجارت جهانی و برقرار شدن رابطه افغانستان با جهان.
پژوهشگر افغانستانی افزود: پس از سقوط جمهوریت و خالی شدن افغانستان از حضور جامعه جهانی و عدم حمایت آنها، آسیب های جدی فرهنگی به جامعه افغانستان وارد شد.
جامعه جهانی «مسئول» است که آسیب های وارده را برطرف کند. آنها باید مسئولیت تمامی آسیبهایی که به بافت سنتی و فرهنگی ما زده شده است را بپذیرند و در تعامل با حکومت طالبان و یا هر حکومتی که مستقر است، بهترین و امن ترین مسیر را برای زنان افغانستان و فعالیت اجتماعی و فرهنگی آنها فراهم کنند.