شهر شعروادب

قرار عاشقی

باز قرار عاشقی ، در حرم و مقام تو   ماه عرب خیمه زده به کربلا به نام تو

باز قرار عاشقی ، در حرم و مقام تو 

 ماه عرب خیمه زده به کربلا به نام تو

 

خون شده چشم قدسیان گریه کنند با فغان

آب فرات از ازل، تشنه شده به کام تو

 

مویه کنانِ عرش حق، نوحه سرای دخترت

تا به حریم کبریا می رسد السلام تو

 

می خرد آبروی آب،منتقم خون خدا

مظهر ایثار و وفا ، ساقی خوش مرام تو

 

شعر حزین محتشم شور و نوا به پاکتد

بغض قلم شکسته از زمزمه ی پیام تو

 

وارث جمله انبیا ، سوی ملک دهد ندا

بال گرفته فطرس از معجزه ی کلام تو

 

سوخته جان شیعه را روضه ی شام و نینوا

رخت عزا به تن کند جان به کف قیام تو