آن چه در ادامه می خوانید مصاحبه اختصاصی گویه با حجت الاسلام والمسلمین دکتر یحیی کبیر می باشد که یکی از چهر های بسیار موفق وکم نظیر حوزه و دانشگاه می باشد.
آن چه در شرع مقدس و رهنمون های اولیا وبزرگان دراخلاق و برخورد ورفتار با یکدیگر بدان سفارش شده ایم؛ در سلوک ومناسباتش با دیگران کاملا متجلی است .باوجود حشر ونشر پنجاه ساله با بزرگان حوزه ودانشگاه متواضع ؛ خوش برخورد وگشاده روست . اگر شناخت قبلی نداشته باشی بعید است در اولین برخورد پایگاه اجتماعی و علمی والایش را حتی بتوانی حدس بزنی. علیرغم پذیرش در رشته های خوب دانشگاهی حدود نیم قرن پیش ؛ابتدا تلمذ در مکتب امام صادق ع را برمی گزیند ودر این راه موفقیت های بزرگی را کسب نموده ومحضر علمای بزرگ جهان اسلام را با موفقیت درک می کند وبه مدارج بالای حوزوی می رسد و مورد وثوق بسیاری از بزرگان حوزه ودانشگاه قرار می گیرد. در این بین ارتباط خود با دانشگاه را نیز قطع ننموده و به تحصیل وتدریس در دانشگاه نیز همت می گمارد و موفق به اخذ درجه دکتری از دانشگاه نیز می گردد. در بررسی سوابق وتجربیاتش بارها سرگذشت آیت الله شهید دکتر مفتح برایم تداعی می گردد .
گویه : در ابتدا بطور مختصر خود را معرفی نموده و چرا در ابتدا از دانشگاه انصراف داده و حوزه را انتخاب نمودید؟
باسلام بشما عزیز فرزانه ی الهی که این روزنامه ی وزین را اداره می فرمایید این جانب یحیی کبیر دکترای فلسفه ی محض از وزارت علوم دانشگاه تهران هستم. سی و پنج سال تدریس در دانشگاه تهران و دارای پنجاه سال سابقه ی حوزوی و تدریس در حوزه ی علمیه ی قم در زمان قبل از انقلاب از سال ۴۷ می باشم ومقلد حضرت امام بودم و مانوس با مرحوم استاد مطهری و دکتر شریعتی و مهندس بازرگان و دکتر مهدی حائری یزدی و دکتر سید حسین نصر و استاد جلال الدین آشتیانی و بزرگان دیگر. سال پنجاه مهندسی ماشین های کشاورزی دانشکده ی مهندسی (رضا پهلوی) دانشگاه مشهد را مشغول شدم بخاطر درگیری با ساواک بخاطر حضرت امام و بعد از چند ترم و انس با مرحوم مطهری و فلسفه دانشگاه را ناچارا رها کردم و وارد حوزه ی علمیه ی قم شدم.
گویه : اساتید حضرتعالی در دوران تحصیل چه بزرگوارانی بودند ؟گویا حضرتعالی مدتی هم دردرس علامه شهید مطهری شرکت فرمودید اگر خاطره و ویژگی کمتر عنوان شده از ایشان دارید بفرمایید.
از بهمن ۵۲ تا شهادت استاد مطهری در خدمتشان شاگردی کردم در عین حالی که در خدمت انصاری شیرازی هم بودم و همچنین استاد آیه الله العظمی فاضل لنکرانی و اساتیدی دیگر، شهید مطهری جان و فکر و عمل بنده را متحول کرد و تمام هویت علمی ام را مدیون ایشان هستم. بهترین ایام عمر علمی بنده همان ۷ سالی بود که در خدمت استاد مطهری بودم، جو درسی کاملا آزاد، اندیشه پرور و فیلسوف ساز بود. فهم عمیق جهان بینی توحیدی و فلسفی و انس با فلسفه ی غرب و شرق و انس با تفسیر قرآن و سنت و انس با علم فقه و حقوق و جامعه شناسی و مهم ترین شاخصه ی آن چند سال محضر استاد قبل از انقلاب بود.
مرحوم مطهری معتقد بودند که ما باید مستغرب و غرب شناس داشته باشیم و کاملا تمدن غرب را بشناسیم همچنانکه غربی ها مستشرق دارند و شرق را خوب می شناسند. ایشان روح لتعارفوا در قرآن را تبادل فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و مدنی می دانستند و از دو چیز خیلی غصه می خوردند یکی فقر معنویت در جامعه و دیگر فقر مدنیت و تعامل اجتماعی و مدنی. ایشان معتقد بودند که عقلانیت و ایمان و اعتدال و آزادی مهمترین ارکانی هستند که حقیقت اسلام و بعثت انبیا برای انسان آورده اند.
خاطراتی که این جانب از استاد شهید مطهری دارم بطور برگزیده و مختصر در کلاس درس ایشان علماء متفاوتی حضور داشتند و گاهی خیلی مزاحمت ایجاد می کردند روزی یک اخباری مشرب تند به ایشان تشر زد و گفت شما تحت تاثیر فلسفه ی غرب قرار گرفته اید و زیاد برای هگل احترام قایل هستید ایشان با صبر و حوصله ای کم نظیر به ایشان پاسخ دادند و فرمودند آقا هگل است هگل است متشابه گوست باید اول حرفش را بفهمید بعد نقد کنید. در حسینیه ی ارم قم عالمی اشکالی به ایشان کرد ایشان دو اشکال دیگر روی آن گذاشت بعد سه اشکال را جواب داد و نظر نهایی خود را مطرح کرد آنقدر به مستشکل احترام گذاشت که عرق شرم بر پیشانی مستشکل نشست ،مرحوم مطهری خیلی مظلوم بودند و تحمل مخالف داشتند، و سعی در درمان دردهای دینی را داشتند مثل یک طبیب دلسوز و مجرب، در سر کلاس درس در دانشکده ی الهیات تهران دانشجوی کمونیستی خیلی بد گفت به ایشان و یک ربع وقت کلاس را گرفت سپس نوبت مرحوم استاد مطهری شد فرمودند فرمایشات شما فرزند نقادم تمام شد، چنان آن دانشجو منقلب شد که کاملا شرمنده ی اخلاق این حکیم الهی شد و هدایت شد. مرحوم مطهری معتقد بودند که ما باید مستغرب و غرب شناس داشته باشیم و کاملا تمدن غرب را بشناسیم همچنان که غربی ها مستشرق دارند و شرق را خوب می شناسند. ایشان روح لتعارفوا در قرآن را تبادل فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و مدنی می دانستند و از دو چیز خیلی غصه می خوردند یکی فقر معنویت در جامعه و دیگر فقر مدنیت و تعامل اجتماعی و مدنی. ایشان معتقد بودند که عقلانیت و ایمان و اعتدال و آزادی مهمترین ارکانی هستند که حقیقت اسلام و بعثت انبیا برای انسان آورده اند. با مردم بسیار مهربان بودند و آزار خیلی ها را هم تحمل می کردند و جدا یک حکیم کامل الهی بودند
گویه : شما از چهر هایی هستید که هم در حوزه وهم در دانشگاه تحصیل و تدریس داشته اید ؛ ویژگی های منحصر بفرد هر کدام را در راه خدمت به اجتماع باختصار بیان فرمایید؟
علم دو حوزه دارد یکی حوزه های دینی و دیگری حوزه های دانشگاهی که هردو مهم هستند و اساسی،و ماهیتا متحد با هم بخاطر اشتراک در علوم. باید توجه داشت که در طول هزار سال فرهنگ اسلامی همیشه دین اساس حوزهای دانشگاهی بود بدلیل وجود بوعلی سیناها و ملاصدراها و بعد از شهادت استاد مطهری بنده از سال ۵۹ در خدمت استاد حسن زاده ی آملی و استاد جوادی آملی و استاد آیه الله منتظری و آیه الله فاضل و آیه الله شبخ محمد شاه آبادی و چند بزرگوار دیگر مشغول دروس فلسفه و عرفان و فقه و اصول و تفسیر شدم در سال ۱۳۷۱ مفتخر به درجه ی اجتهاد از محضر آیه الله منتظری و فاضل و استاد حسن زاده ی آملی در فقه و فلسفه و عرفان شدم. از سال ۱۳۶۶ بخاطر نظر حضرت امام وارد دانشگاه تهران شدم و تا سال ۱۴۰۰ حدود ۳۵ سال خدمت دانشجویان ارشد و دکتری و کارشناسی مشغول خدمت شدم و در حال حاضر هم در خدمتشان هستم.
گویه : کتاب ها ومقالات بسیاری در طول سالیان گذشته از حضرتعالی به چاپ رسیده در صورت امکان تعدادی از مهم ترین آن ها را نام ببرید.
مهمترین آثار بنده فلسفه ی دین، عرفان سید حیدر آملی فلسفه ی تربیت و مدنیت، حکمت تطبیقی، عرفان و تعرف، شرح حکمت صدرایی و طباطبایی و ده ها کتاب دیگر است که بوستان کتاب لطف کرده اند و چاپ نموده اند و کتاب منظومه ی دین و تحول متافیزیک و تمدن در دست چاپ است.
گویه : برای بهتر شدن وضعیت فرهنگی جامعه چه توصیه هایی به مسوولین امر و نیزجوانان حوزوی ودانشگاهی دارید؟ با توجه به وضعیت فرهنگی جامعه ونیز وضعیت حجاب حضرتعالی کدام راهکار را موثر می دانید.
مختصرا عرض کنم که جامعه و مردم تا تحول اساسی در جهان بینی و فکر و اعتقاد و اخلاق و اقتصاد و سیاست نداشته باشند اوضاع فرهنگی همین خواهد بود که مشاهده می کنید.
دموکراسی و رای آزادانه و آگاهانه اکثری مردم نقشی اساسی در تشکیل دولت حد اکثری و حفظ تخصص ها و فرهنگ مردم دارد. دولت یعنی عصاره ی تخصص های جامعه که همیشه در تکامل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی نوع مردم نقش اساسی دارد. دموکراسی به این معنا(رای اکثری مردم) و دیپلماسی (تعامل سازنده با دنیا و ملل) دو رکن اساسی یک جامعه ی زنده و پویاست. جمهوری اسلامی بهترین شکل یک دولت دینی است که با رای اکثری مردم و ارزش های الهی اسلامی می تواند حافظ تعالی فرهنگ ملی و معنوی و دینی و تمدنی ما باشد
انشاء الله در نوبت بعدی عرض ادب خواهم کرد خداوند امنیت کامل و اقتصاد سالم و اعتدال و اعتقاد کامل به ایران الهی اسلامی ما عطا نماید -آمین-والسلام علیکم و رحمه الله-فقیر الی الله یحیی کبیر-یاعلی مدد