ساعت از 12 گذشته ولی هنوز در رختخواب است. شلوارک پرچم انگلستان و تتوهای روی پک و پهلویش بدجوری توی ذوق می زنند. با صدای زنگ گوشی بیدار می شود. با پارتنرش قرار می گذارد. سیگاری آتش می زند و هدفون روی گوشش می گذارد. بدون اینکه با اهالی خانه سلام و احوالپرسی کند و یا صبحانه صرف کند، شلوار زاپ دارش را می پوشد. گردنبند و دستبند و گوشواره به خود می بندد و منتظر تاکسی اینترنتی می ماند. هیچ کدام از اعضای خانواده نمی دانند، شب هنگام چه ساعتی باز می گردد!