جمعیت دیده بان طبیعت در بیانیه ای مطرح کرد:

«تپال» قربانی طرح‌های خلق الساعه محیط زیست

شاهرود- جمعیت دیده بان طبیعت در بیانیه‌ای نسبت به اجرای طرح زنده گیری چهارپایانی مانند قوچ و میش برای تغذیه یوزپلنگ‌ها و دست کاری در طبیعت هشدار داده است.

شاهرود- جمعیت دیده بان طبیعت در بیانیه‌ای نسبت به اجرای طرح زنده گیری چهارپایانی مانند قوچ و میش برای تغذیه یوزپلنگ‌ها و دست کاری در طبیعت هشدار داده است.

اداره کل حفاظت از محیط زیست استان سمنان که فعل‌های مهم مانند بیرون کردن گله‌ها از مراتع توران شاهرود زیستگاه یوز، فنس کشی و ایمن سازی کریدور تهران- مشهد و میاندشت را باید با جدیت بیشتر دنبال کند و در حالی که سابقه اتلاف گورخرها در پروژه انتقال از توران شاهرود به گرمسار را در کارنامه خود دارد جدیداً بازهم طرحی عجیب رو کرده و قرار است قوچ و میش که حیوانات کوهستانی زیست هستند را از «تپال» شاهرود به توران بی ارجمند انتقال دهد تا خوراک یوزها شوند! گو اینکه یوز اصلاً حیوان کوهستان نیست بلکه در دشت شکار می‌کند. در این طرح قرار است یک بهره بردار بخش خصوصی نیز حضور پیدا کند و در نتیجه شائبه حضور شکارچیان در توران شاهرود بیش از پیش تقویت می‌شود.

حالا حنیف رضا گلزار کارشناس و کنشگر محیط زیست به ابهامات این طرح پاسخ می‌دهد. گفتنی است تا کنون نشست اصحاب رسانه و کارشناسان با مسئولان محیط زیست بی فایده بوده و این اداره کل اصرار بر اجرای طرحی دارد که حتی یک توجیه منطقی برایش وجود ندارد به نظر می‌رسد که این واگذاری حیات وحش به بخش خصوصی شائبه‌ای برای جبران کمبود بودجه اداره کل محیط زیست استان سمنان را به وجود می‌آورد در واقع این حیات وحش است که باید تاوان ناتوانی مدیریت این مجموعه را بدهد.

از سوی دیگر این موضوع مطرح می‌شود که اگر مدیرکل حفاظت از محیط زیست استان سمنان از یوزپلنگ به عنوان سرمایه استان سخن به میان می‌آورد چرا از دیگر شهرستان‌ها قوچ و میش و کل و بز زنده گیری نشده و به شاهرود ارسال نمی‌شود؟ در نهایت به نظر نمی‌رسد که هدف از اجرای این طرح تأمین غذای یوزها باشد! زیرا اولویت‌های مهمتری مانند خروج سگ‌های گله که جان یوزها را با خطر جدی مواجه کرده‌اند و شترها و گله‌های گوسفند که علوفه‌های طبیعی را در منطقه توران استفاده می‌کنند و برای چهارپایان منطقه همچون کل و بز که خوراک و شکار یوز هستند را بدون غذا می‌گذارند روی زمین باقی مانده و کسی سراغشان نمی‌رود.

در همین راستا جمعیت دیده‌بان طبیعت در آخرین واکنش خود طی بیانیه‌ای نوشت: اقتصاد، معیشت و کشورداری باید اصلاح شود تا نیازی به مداخله‌ی مستقیم در چرخه زندگی یوزها و نابودی سایر زیستگاه‌های حیات وحش نباشد.

در این بیانیه آمده است: بحران‌های اقتصادی و معیشتی نرخ شکار و شکارگری در اقشار ضعیف مردم و تعارض جوامع محلی با محیط زیست را افزایش داده، لذا خصوصاً در زیستگاه یوزها یعنی توران باعث کاهش شدید آهوان و سایر طعمه‌های یوزپلنگ گردیده است‌. تنگناهای اقتصادی دامن ارگان حفاظت از محیط زیست کشور را هم گرفته و حقوق ناچیز محیط‌بانان و البته قوانین غیر حمایتی، انرژی و انگیزه‌ی آنان را در قبال انجام وظیفه به شدت کاهش داده، هرچند محیط‌بانانی هم هستند که جانشان را فدای محیط زیست ایران می‌کنند.

دیده‌بان طبیعت می‌نویسد: بعضاً مجوز معادن در زیستگاه یوزها صادر می‌شود شاید به این دلیل که در شرایط تحریمی و نیاز به درآمدزایی حتی به بهای نادیده انگاشتن توسعه پایدار قرار داریم. معدن چغندر سر نمونه‌ی آنست، شروع فعالیت معدن پتاس لطمات جبران ناپذیری بر عرصه خواهد زد، معدن آهن و معدن مس نیز در حاشیه‌های توران از این دست مواردند.

در این بیانیه آمده است: ایمن سازی جاده‌ی مرگِ سریع‌ترین دونده ی خشکی جهان بعد از چندین وقفه با سرعتی لاک پشتی به پیش می‌رود و در حالی که ۱۱ یوزپلنگ در شمال توران در جاده شاهرود – مشهد از دست رفته‌اند نمی‌توان از عدم تکرار این فاجعه اطمینان داشت زیرا هیچ روگذری برای تردد یوزها ساخته نشده و صرفاً اصلاح آبراهه‌ها به عنوان زیرگذر با چندین کیلومتر فنس کشی، روشنایی و کاهش سرعت وسایل نقلیه صورت گرفته که هرگز کافی نخواهد بود. ضمن آنکه شاید این اقدامات دیگر کریدور یوزها را پوشش ندهد. در این خصوص جمعیت دیده‌بان طبیعت یک بار طرح روگذرهای طبیعت گرا و فنس کشی را در اردیبهشت ۱۳۹۵ و بار دیگر طرحسپر حفاظتی جاده‌ی مرگ یوزها را در اردیبهشت ۱۴۰۲ ارائه داده است.

همچنین در این بیانیه می‌خوانیم: آزادسازی مراتع در زیستگاه یوزها و خروج دام و سگ‌های گله بسیار کند به پیش می‌رود. هرچند این اقدام دیرهنگام، شایسته تقدیر است اما یادآوری اینکه آزادسازی تنها کمتر از یک دهم از عرصه‌ی توران را شامل شده قابل تأمل است و در این بین بازگشت گله‌های دام به مرتع تلخاب که سال قبل خریداری گردیده و حضور اَبَر یوز ماده (تلخاب) و توله‌هایش در آن ثبت شده بسیار تعجب آور و اسفناک است که همچنان ضعف محیط زیست کشور در قبال اداره منابع طبیعی یک شهرستان را نشان می‌دهد. لازم به ذکر است در سال‌های با بارش مناسب بیش از ۳۰۰ هزار رأس دام و بیش از هشت هزار قلاده سگ و بیش از دو هزار شتر (بدون جواز چرا) در عرصه حضور دارند.

در این متن می‌خوانیم: تلفات زنده گیری و انتقال، و عدم تجربه سازمان محیط زیست در این زنده گیری و جابجایی فله‌ای و نیز کم تجربگی در خصوص انتقال گونه‌ی قوچ و میش که می‌تواند تکرار آبروریزی در انتقال گورخرهای استان را سبب شود. اختلاط‌های ژنتیکی در منطقه‌ی مقصد و آسیب درازمدت به آن زیستگاه؛ از آنجا که غالباً قوچ و میش‌های تپال از زیرگونه البرز و قوچ و میش‌های توران از زیرگونه مهم اوریال هستند انتقال و اختلاط ژنتیکی می‌تواند نژاد آن‌ها در توران به عنوان زیستکره را دچار اشکال کرده و کاهش سازگاری‌های جانور با اقلیم و مشکلات بعدی را رقم زند. انتقال قوچ و میش‌ها به بخشی از توران که بیشتر زیستگاه آهو و جبیر است بدون توجه به اقلیم و زیستگاه منحصر به فرد هر جانور و صرفاً به درخواست مرتعداری که در آنجا امکان سرمایه گذاری دارد می‌تواند عواقب حیاتی برای قوچ و میش‌های منتقل شده داشته باشد.

جمعیت دیده‌بان طبیعت شاهرود که به کمک رسانه‌های متعهد و طبیعت دوست، مردم و مسئولین شهرستان مانع از انجام این اتفاق نامیمون شد؛ نسبت به انجام این طرح در زمان‌های آتی به سازمان محیط زیست کشور هشدار داده و تمکین به اقناع افکار عمومی را شرط خرد و خردورزی دانسته و البته از هر گفت‌وگو و تبادل اندیشه برای تصمیم‌گیری صحیح استقبال می‌کند.