هر روز یکی لباس نو پوشد!

این روزها که همه نهاد های فرهنگی در حال گل و گشاد کردن کوچه فرهنگ یا همه توسعه ی کارکرد فرهنگ در زمینه های مختلف هستند، اوضاع پوشاک چندان مساعد نیست و پوشش مدیریت این سوق الثلاثاء( سه شنبه بازار) به تنش زار می زند!

این روزها که همه نهاد های فرهنگی در حال گل و گشاد کردن کوچه فرهنگ یا همه توسعه ی کارکرد فرهنگ در زمینه های مختلف هستند، اوضاع پوشاک چندان مساعد نیست و پوشش مدیریت این سوق الثلاثاء( سه شنبه بازار) به تنش زار می زند! در واقع کارکرد پوشاک در سال های اخیر دچار یک تحول و دگردیسی اساسی شده است و صرفاً از پوشاک برای پوشش بدن یا رهایی از گزند سرما و … استفاده نمی شود و خلق الله گاهی اوقات لباس هایی به تن می کنند که اگر در جریان نباشید فکر می کنید در کارخانه تولید آن بمب گذاری شده است و این دوستان به منظور کمک به کارخانه لباس های پاره و پوره آن را به تن کرده اند! کار جوری از خرک رها شده است که نمی دانم چه عرض کنم!

لاکردار مثل مشک پاره ای شده که هر طرف آن را که می گیریم از طرف دیگر در می رود! یک روز ساپورت مد می شود و خرد و کلان، کلهم اجمعین ساپورت پوش به خیابان می آیند تا جایی که مجلسیان پیشنهاد مصادیق مجرمانه را علیه سلسله «ساپورتیان» مطرح می سازند! جلوی ساپورت پوشی گرفته می شود، مانتوی شیشه ای پدیدار می شود آن هم بدون توجه به فرمایشات شیخ اجل سعدی که می فرمود: «تُنک مپوش که اندام های سیمینت … درون جامه پدیدست چون گلاب از جام!» و باقی ماجرا … جلوی مانتوی شیشه ای گرفته می شود مانتوی جلو باز مد می شود که باز هم بانوان مجبورند جلوی آن را با دست نگه دارند! جلوی واردات پارچه قاچاق گرفته می شود، خود لباس قاچاق می شود. با قاچاق لباس مبارزه می شود، طرح های چپکی و چپ اندر قیچی مد می شود و برخی از جماعت نسوان البسه ای به تن می کنند که به اندازه یک بیلبورد روی آنها کلمات و جملات انگلیسی نوشته شده است و برای ترجمه متون فوق باید یک فرهنگ لغت همراه داشت. دردمندانه اکثر کسانی هم که از این البسه به تن می کنند از معانی این عبارات خبر ندارند و چه بسا اگر کمی سواد لاتین داشتند از آنها برای گردگیری هم استفاده نمی کردند!

این لابلا فقط سر لباس های سنتی و بومی اقوام ایرانی بدون کلاه مانده است که هیچکس طرفدار آنها نیست و فقط باید آنها را موزه های تاریخی مردم شناسی و موزه های ایران باستان  ببینیم. البته پا روی حق نگذاریم در مراسم افتتاحیه و کلنگ زنی ادارات و اختتامیه جشن گندم، خرما، انگور، انجیر، توت فرنگی و … این لباس ها بر تن خردسالان برای حمل سینی قیچی و روبان دیده می شود.  علی ای حال به منظور ایجاد رغبت عمومی در جامعه به استفاده از لباس های سنتی، بر اساس رسم معهود و شیوه مالوف چند پیشنهاد فلک فرسا و مدبرانه در این خصوص ارائه می شود علی برکت الله:

الف) رابطه لاغری با لباس های سنتی: امروزه هر شرکتی که محصولاتش روی دستش باد می کند بلافاصله با گره زدن خواص محصولاتش به علم پزشکی و تبلیغات گسترده در رسانه ملی، آنها را در کسری از روز به فروش می رساند و خلق الله انبار هایش را نیز به توبره می کشند. مثل شامپوی ضد طاسی ، کرم حلزون با خواص سوفسطایی، سردوش جادویی و … در این خصوص هم می توان با همکاری رسانه ملی و دعوت از یک کارشناس نما، اعلام کرد پوشیدن لباس های سنتی به دلیل استفاده از ترکیبات گیاهی در لاغری افراد موثر است! اگر جلوی فروشگاه های این قبیل البسه سنتی حماسه ای جدید خلق نشد، گردن شکسته حقیر…

ب) جوایز بانکی:  پیشنهاد می شود بانکها در کنار جوایز عجیب و غریب نظیر یک کامیون پر از پول ، یک گاو صندوق پر از طلا، صندوقچه اسکناس، چند کیلومتر اسکناس  و … «یک صندوق لباس سنتی» هم به برندگان هدیه کنند. با این رویکرد علاوه بر انجام رسالت فرهنگی ، زمینه برای معرفی هرچه بهتر فرهنگ بومی و سنتی کشور نیز فراهم می شود.

پ) تخفیف ویژه:  این روزها ارائه تخفیف ویژه در جلب مشتری تاثیر چشمگیری دارد. توصیه می شود تالار ها، هتل ها، متل ها، مسافرخانه ها، مراکز گردشگری، شرکت های هواپیمایی و … به مشتریانی که دارای پوشش سنتی و بومی هستند یک تخفیف اساسی و تپل بدهند. یا قیمت لباس ها را روی آن دولا پهنا درج کنند بعد هوار بکشند تخفیف ها به همسایگی شما رسیدند!

ت) تشکیل کمپین: در خاتمه نیز «تشکیل کمپین» یا همان « پویش» که از کم هزینه ترین و کاربردی ترین راهکار های دولتی و خصوصی در حل مناقشات مختلف است، پیشنهاد می شود. فقط خواهشاً این کمپین مثل «کمپین نخریدن خودروی داخلی » نشود که بعد از چند ماه صف خرید خودرو از صف سبد کالا هم شلوغ تر شده بود! خیر از جوانی تان ببینید…