دکترای نشاط و شور آفرینی!

ارتباط شادی با سلامت جسم و روان، امری ناگزیر و اثبات شده است. چرا که شادی و احساسات مثبت علاوه بر تقویت سیستم ایمنی بدن و آرامش روانی، به نوعی در پیشگیری از بروز تبعات منفی در شرایط سخت نیز تاثیر دارند و بدن را آماده پذیرش شرایط ناگوار می کنند.

ارتباط شادی با سلامت جسم و روان، امری ناگزیر و اثبات شده است. چرا که شادی و احساسات مثبت علاوه بر تقویت سیستم ایمنی بدن و آرامش روانی، به نوعی در پیشگیری از بروز تبعات منفی در شرایط سخت نیز تاثیر دارند و بدن را آماده پذیرش شرایط ناگوار می کنند.

شاید اولین حجت اثبات این مدعا اثرات مثبت قرار گرفتن در محیط های شادی بخش باشد. چرا که عموماً در باشگاه های ورزشی، جمع دوستان و خانواده همراه، گشت و گذار در طبیعت، تماشای فیلم های جذاب و … تنها شادی و نشاط حرفی برای گفتن دارند و ما را از صحبت های تلخ و نا امید کننده افراد سمی رهایی می بخشند!

شادی و شور و شوق داشتن یک حس درونی زیبا غیر قابل انکاری است که منجر به آرامش، امید و هیجان بخشیدن به لحظه لحظه زندگی می شود. شادی معجونی ضد افسردگی و حتی به باور برخی پزشکان درمان بسیاری از بیماری هاست. به دلیل اهمیت ویژه ای که شادی در زندگی همۀ ما دارد تحقیقات زیادی در این باره صورت گرفته که نشان دهنده ی واکنش عالی سلول ها و بافت های بدن در مقابل آن می باشند.

علاوه بر سلامت جسم، سلامت روح نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است که شادی با ایجاد انگیزه در فرد، سلامت روح و روان را نیز تضمین می کند. از سوی دیگر انگیزه عاملی است که فرد را به سرانجام رساندن کاری ترغیب می کند و موجب موفقیت او در تمام مراحل زندگی می شود که خود این عامل هم در شاد بودن و شاد زندگی کردن تاثیر دارد.

با این وجود ما ایرانی ها اساساً از غم بیشتر از شادی لذت می بریم و واقعاً باور کرده ایم که  «غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر می زند!» فلذا اگر یک شب هم در را به روی غم ببندیم و در جمع دوستان و یاران و خانواده اوقات خوشی برایمان رقم بخورد، باز هم نیمه شب لای پنجره را کمی باز می گذاریم!

کار تا جایی از خرک در رفته که در جامعه امروز شادی بی سبب و خنده بی دلیل را امری محال می دانیم و ما انسان های غمزده فلسفه انسان های شاد را هم با به کارگیری برچسب فاقد اصالت و تقلبی «الکی خوش» زیر سوال می بریم. شاید هم چون خودمان را عقل کل می دانیم خندیدن بی سبب را کار دیوانگان می پنداریم بنا به قاعده تا عاقل دلیلی برای خنده بیابد، دیوانه هزار بار خندیده!

جالب اینکه در آموزه‌ها و تعالیم دینی، شوخی و مزاح مورد تایید قرار گرفته و حتی شوخی و زنده دلی از ویژگی‌ها و صفات افراد پرهیزگار به حساب آمده است اما در جامعه کنونی شوخی و مزاح در عصر حاضر به حلقه مفقوده مراودات اجتماعی تبدیل شده است.

بی تردید گاه فرارسیده که تلاشی جدی و عزمی راسخ برای تزریق روحیه نشاط و شادی در جامعه آغاز شود و جامعه خموده و فسرده امروز را با همه گرفتاری ها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و … قلقلک دهیم.  شاید در این مسیر بتوانیم از تجربه افرادی که بی سبب شادند و در مراودات روزمره شان این شادی را با دیگران به اشتراک می گذارند، یاری جست. آنهایی که بعضاً سواد خواندن و نوشتن ندارند ولی گویی دکتری نشاط و شور آفرینی دارند و در مواجهه با اعضای خانواده، مشتری، همسایه، راننده تاکسی و اتوبوس، رفتگر محله، مغازه دار و … لبخندی بی دلیل و یا جمله ای نشاط آفرین بر زبان می رانند و به قول امروزی ها روز افراد می سازند. یادمان نرود برای اخذ مدرک دکتری نشاط و شور آفرینی نیاز به ادامه تحصیل و رفتن به دانشگاه نیست! کافی است جهان را از زاویه دیگر و به قول سهراب جور دیگر ببینیم.