گویه ستون تلنگر

تنویر افکار غیر انتفاعی!

اینکه این روزها رعیت در فضای مجازی دائم در پوستین مارک دار برخی مسئولین می افتند و با مطرح ساختن مسائل شخصی و غیر عمومی برایشان حاشیه و دغدغه می تراشند، اصلاً صورت خوشی ندارد و به قول قدما عین صواب نیست. بماند که با روح و مبانی اصول و حقوق شهروندی هم منافات دارد […]

اینکه این روزها رعیت در فضای مجازی دائم در پوستین مارک دار برخی مسئولین می افتند و با مطرح ساختن مسائل شخصی و غیر عمومی برایشان حاشیه و دغدغه می تراشند، اصلاً صورت خوشی ندارد و به قول قدما عین صواب نیست. بماند که با روح و مبانی اصول و حقوق شهروندی هم منافات دارد و زیر گرفتن حریم خصوصی است!

به قول خدابیامرز سالوادور ماداریاگا نویسنده اسپانیولی «گاهی اوقات با خودم می گویم وقت آن است دیگر از دخالت کردن در زندگی خودم هم دست بکشم. چرا که افرادی هستند که این زحمت را برایم خواهند کشید!» والا به خدا سالوادور  حرف حق را زد.

مدیر کل آموزش و پرورش فلان جا اصول اداری را رعایت کرده و بنده خدا برای تاسیس مدرسه غیر انتفاعی به خودش نامه زده و از خودش کسب تکلیف کرده است.  بعد یک عده که ادعای مغزهای بزرگ روغنکاری شده دارند، دادار دودور راه انداخته اند که فلانی به خودش نامه زده است و فلان و بهمان …! تا جایی که مدیر کل بنده خدا مجبور شده برای تنویر افکار عمومی و غیر انتفاعی، توضیح بدهد که ایهاالناس این مجوز را برای دوران بازنشستگی درخواست کرده ام و روال اداری است و باقی داستان…

نماینده مجلسی که از ترس همین قضاوت ها و دخالت ها حق نداشته باشد با رعایت پروتکل های بهداشتی و بدون تقطیع و همگام سازی چهار تا درشت بار کارمند گمرک کند یا به چشم برادر بزرگتری یک سیلی افسری توی گوش سرباز راهور سر چهارراه بزند، به نظر شما می تواند دو روز می تواند در برابر مافیا و دست های پشت پرده خودرو و بادمجان و خیار و گوجه و …. محکم بایستد و حرفش را رک بزند؟!

بماند که برخی قضایا مثل سیسمونی ترک و کت و شلوار مارک و … پشت پرده سیاسی و ماهیت تخریبی هم دارد که دیگر اصلاً قشنگ نیست!

فقط دوستان و عزیزانی که شبانه روز در فضای مجازی فر می خورند و هر خبری را بازنشر می دهند در جریان باشند تزلزلی که این روزها بر اثر فروریختن بنیادهای فلسفه اسکولاستیک فضای مجازی در جامعه مشاهده می شود به شکل ماهرانه‌ای در حال بزک دوزک نوعی خاله زنک بازی نوین و هرمنوتیک است که این دکترین با پشتوانه‌ فالوورها و اینفلوئنسرهای پوشالی، فرادستان را در چالشی عمیق فرو می برد که ممکن است مجبور شوند چند صباح دیگر حتی موقع اشک ریختن برای فرودستان مارک ساعت صد میلیونی شان را با چسب بپوشانند یا زبانم لال فرزندان و عروس ها و دامادهای شاخ شمشادشان را مجبور کنند برای ادامه تحصیل، وضع حمل، خرید سیسمونی، کت و شلوار و … به همین مراکز لاکچری داخل کشور قناعت کنند! البته اگر باز هم شما حرف درنیاورید…