عدم تنافي ميان حضور زن در اجتماع و خانه داري (پاسخ به يكي از مسئولين شهر قم)

 در مسأله‌ زن آن چه كه در درجه‌ی اول اهمیت دارد، نقش وي در تربيت جامعه ی كوچك خانواده است كه رشد و تربيت آن در پرورش مديران كارآمد نقش به سزايي دارد؛ از اين رو شايسته و نيكوست كه براي زنان خانه دار تدابیری اندیشیده شود که بتوانند در همان بستر خانه مایحتاج خود را تامین نمایند؛ از جمله حقوق و بیمه خانه داري، ارائه مجوز و وام جهت اشتغال خانگی، تشکیل انجمن های حمایت از زنان خانه دار و ... .

*دکتر معصومه خلیلی مقدم

*تخصص)، تعهد، تجربه

*استاد دانشگاه

*فعال اقتصادی(مالک شرکت تجارت پارسیان

*دکترای فلسفه

*دکترای مدیریت کسب و کار

*نویسنده ی کتب پرفروش تخصصی

*فردا را امروز اندیشه کنیم…

 در مسأله‌ زن آن چه كه در درجه‌ی اول اهمیت دارد، نقش وي در تربيت جامعه ی كوچك خانواده است كه رشد و تربيت آن در پرورش مديران كارآمد نقش به سزايي دارد؛ از اين رو شايسته و نيكوست كه براي زنان خانه دار تدابیری اندیشیده شود که بتوانند در همان بستر خانه مایحتاج خود را تامین نمایند؛ از جمله حقوق و بیمه خانه داري، ارائه مجوز و وام جهت اشتغال خانگی، تشکیل انجمن های حمایت از زنان خانه دار و … .

چندي پيش يكي از مسئولين شهر ما (قم) وظيفه اصلي زن را خانه داري خواندند و با اين تعبير كه «اگر زن قرار است بيرون از خانه كار كند، ديگر نمي تواند به وظيفه اصلي خويش كه پرورش آيندگان اجتماع ماست، بپردازد.» حضور بزرگترين الگوهاي اسلامي ما در اجتماع و پرورش بزرگترين نسل بشري، اين سخن را نفي مي كند. از ديدگاه اسلام وظيفه زن در خانواده كه از آن تعبير به خانه داري مي شود، منافاتي با حضور زن در اجتماع و عهده دار شدن مسئوليت هاي مختلف اجتماعي، سياسي، اقتصادي و … ندارد. مقام معظم رهبري در مسئله حضور زن در اجتماع بيان مي دارند: «بعضی افراط می کنند، بعضی تفریط می کنند. بعضی می گویند چون فعّالیت اجتماعی اجازه نمی دهد به خانه و شوهر و فرزند برسیم، پس فعّالیت اجتماعی نباید بکنیم. بعضی می گویند چون خانه و شوهر و فرزند، اجازه نمی دهد فعّالیت اجتماعی بکنیم، پس شوهر و فرزند را باید رها کنیم. هر دو غلط است. نه این را به خاطر آن، نه آن را به‌خاطر این، نباید از دست داد.» (20/12/1375)

زنان نيمي از ظرفيت جامعه را تشكيل مي دهند و نيم ديگر را در دامان پرمهر خويش مي پرورانند و چه شايسته است كه از ظرفيت زنان در امور مختلف استفاده گردد و چه بسا جوامعي كه امروزه به عنوان جوامع پيشرفته شناخته مي شوند، اين ظرفيت را ناديده نگرفته اند و از ظرفيت زنان در امور مختلف استفاده مي شود. نمونه بارز آن حليمه يعقوب، اولين زن رئيس جمهور سنگاپور و در عين حال اولين زن رئيس جمهور محجبه مسلمان است كه در نتيجه اعتماد مردم و حكومت بدان توانست با تدبير و مديريت لازم و كافي، وضعيت اقتصادي كشورش را نجات بخشد و مردم كشورش را به بالاترين سطح درآمد جهان برساند و سنگاپور را به قطب اقتصادي جهان تبديل نمايد.

آيت الله جوادي آملي در ماجراي نامه امام به گورباچف و حضور يك زن (مرضيه دباغ حديدچي) در هيئت همراه چنين بيان مي دارد:

«یکی از اعضای هیئت، خواهر محترمه ای بود که سابقه مبارزات سیاسی داشت و دیپلمات عزیز ما نیز ایشان را معرفی کردند (این خانم سابقه مبارزاتی داشته، به زندان رفته و اکنون نماینده مجلس شورای اسلامی است) تا نگویند نظام اسلامی نیمی از مردم را از مزایای اجتماعی محروم کرده است، و «زن» در اسلام سمتی ندارد. وقتی رهبر شوروی این صحنه را دید، با تعجب تلقی کرد و در هنگام خداحافظی در همان کاخ کرملین دست دراز کرد تا با این خانم مصافحه کند، اما دید این خانم در کاخ کرملین (که عده ای به خود می بالند تا در آنجا حضور پیدا کنند) حاضر نشد با او مصافحه کند، این یک «اسلام ممثل» است و صدور انقلاب، که زن می تواند در مبارزات سیاسی با حجاب شرکت کند و با عفت و حجاب بهترین سمت ها را در نظام جمهوری اسلامی داشته باشد و با حجاب، پیام رهبر الهی را به رهبر الحاد برساند و حرف ها را بیان کند، ولی در هنگام معصیت خود را حفظ کند و این شدنی است که کاخ کرملین کسی را تحت تأثیر قرار ندهد.» کل پیام امام خميني به گورباچف دعوت به اسلام بود، این همان سیاستی بود که عین دیانت است و دیانتی که عین سیاست است. مرضيه دباغ حديدچي، نخستین و تنها محافظ زن امام خميني (ره) بود که در زمان اقامت امام بزرگوار در پاریس با توجه به آموزش‌هایی که دیده بود، محافظ شخصی وي شد.

حضور زن در اجتماع نه تنها منافاتي با ديدگاه اسلام و تقرير و عملكرد بزرگان و پيشوايان دين اسلام ندارد بلكه گاه حضور زن در اجتماع و سياست لازم و ضروري است. از جمله در عصر كنوني كه جامعه ما متأسفانه، در جوامع بين الملل زن ستيز شناخته شده است و اين سوء تفاهمي است كه بايد برطرف گردد. ما معتقديم كه دين ما جهاني و جاوداني است، حال اگر بخواهيم دين عزيز اسلام را در جهان گسترش دهيم و جامعه را از بحران هويت پيش آمده نجات بخشيم، بايد اسلام هراسي را ريشه كن كرده و براي از بين بردن اسلام هراسي، اين سوء تفاهم زن ستيز بودن را از جامعه ايراني اسلامي بزدايم و با افراط و تفريط زنان را از جايگاه واقعي خويش تنزل ندهيم.